زبان و ادبیات فارسی دیدگاه ها و رویکردها

علمی، ادبی، انتقادی
زبان و ادبیات فارسی دیدگاه ها و رویکردها

جایی برای آشنایی با مباحث علمی ادبیات فارسی و طرح دغدغه ها و دیدگاه های اصلاحی در این زمینه، برای تمامی اهل علم و اندیشه
به تمامی دوستانی که برای مطالعه، همکاری و راهنمایی می آیند، درود می فرستیم

پیوندهای روزانه
۰۵
فروردين ۹۴

شاعر کسی است که بفهمد؛ آنچه بقیه از کنار آن ساده میگذرند و بتواند آنچه فهمید را سوار بر الفاظ پر احساس، لطیف، زیبا و آهنگین نماید. گاه به آن چاشنی خیال و تصویرسازی زند و برای اینکه الفاظش منظم شوند، گاه بر آنها لباس وزن بپوشاند. لباسی که شعر را از گزند حوادث و خطرات مصون میدارد. شاعر نفس نمیکشد که زنده بماند بلکه او خود، نفس کشیدن میشود برای تجربه شاعرانگی جدید. بزرگی میگفت: شاعران خُل هستند و من با تمام وجود دیده ام که حق با اوست و شاعر کسی است که هر چه چهارچوب و منطق و عقلانیت است را بهتر از بقیه بفهمد و جزء وجودش کند اما یک دقعه آن عقلانیت را چون لباسی کهنه و کثیف بکند و خودش شود یکتا شناگر اقیانوسی به وسعت "هستی و یا هر مفهومی که میتواند شاعرانه بیان شود"؛ با تمام خُل بازیهایی که او دارد. گویی بر هر چه منطق و دو دوتا چهارتا کردن است خندیده و با اینکه از همه بیشتر میتواند معقول باشد اما جز لگد و پشت پا، چیزی را لایق حواله کردن بر ساحت منطق و چهارچوب عقلانیت نمیداند. او با عقل و منطق دشمنی ندارد اما به دنبال فرامنطق میگردد فرامنطقی که به حق عقلانیت حقیقی هم اوست.

اما غزلسرا جز فراشاعر که میتواند باشد؟ غزلسرا یک غم سبز و یا شاید غمی سرخ دارد. غزلسرایی کار هر شاعری نیست باید دلش شکسته باشد باید چندین و چند بار خواسته باشد و خود را به آب و آتش زده باشد. غزل انسان را دچار میکند و غزلسرا بغضی تا همیشه دارد و همین بغض است که او را به غزل گفتن کشانده است. و من از حال غزلهایی که خودشان راه آمدن و لفظ شدن را می یابند و علیرغم بسیاری از شعرها، سراینده شان را به زحمت نمی اندازند، پی به غزلسرا بودن گوینده میبرم. غزل که قصیده و مثنوی و دوبیتی و... نیست که هر کس گوینده اش شود آن هم برای هر نیتی. غزل صاحبش را می سازد، میسوزاند، رشد میدهد، آرام میکند و... غزل همیشه با صاحبش مهربان است یک ارتباط گرم عاشقانه و دو طرفه.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۰۸
۰۵
فروردين ۹۴

متأسفانه از زمینه های مورد غفلت قرار گرفته شده توسط جامعه ادبی دانشگاهی ادبیات معاصر است و شیوه پرداخت آن:

دانشجویان درس ادبیات معاصر با چه کسانی معاصرند؟

در دانشگاههای ما درس ادبیات معاصر فارسی یک دورۀ 150 ساله را به بحث می‌گذارد که به بلندای تاریخ کشورهای استرالیا و کاناداست. ادبیات معاصر (این دورۀ بلند تاریخی) یک سبک واحد نیست، مکتب یا نهضت نیست، دورۀ ادبی نیست، جریان واحد نیست، که بشود آن را با اصول و قواعد مشخص و  مبانی معین بررسی و تبیین و تحلیل کرد، بلکه بُرشی از تاریخ ادبی است که سرشار از تنوع و دگردیسی و تضاد و تعارض است.

در تمام این سالها دورۀ معاصر به معنی آغاز تجدد (مدرن در برابر سنت) تا کنون در نظر بوده است. البته «اکنون» آن از 50 سال پیش تا «همین اکنون» ادامه داشته و خواهد داشت. درس ادبیات معاصر و منابع آن در قالب «تاریخ ادبیات بعد از مشروطه» تنظیم و ارائه شده است. با گذشت زمان و دگرگونیهای بنیادین در شکل و محتوای زندگی امروزی به نظر می‌رسد که دیگر نسلهای امروزی (متولدان دهۀ شصت و هفتاد شمسی) که این روزها دانشجویان دانشگاهند با عصر تجدد هم‌عصر نیستند و مسائل آن روزگار شباهت چندانی با شکل زندگی کنونی آنها ندارد. از این رو برای این دو نسل صفتِ «معاصر» در عنوان درس «ادبیات معاصر» سبب ابهامهای نظری و روش‌شناختی شده است. از جمله :

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۰۷
۰۴
فروردين ۹۴

به نام خداوند جان آفرین      حکیم سخن در زبان آفرین

سلام ضمن آرزوی عنایت حضرت حق:

پیش از این، با طراحی وبلاگ "دانشجویان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان" بر آن شدیم تا با مطرح کردن مباحث علمی و چالشهای رشته زبان و ادبیات فارسی که چندی است همزمان با ظهور علوم دیگر که اساس بین رشته ای دارند، توسط خود اهالی این علم به حاشیه برده شده و راه پیشرفت و نوآوری در آن بسته انگاشته شده است، قدمی در راه تعالی ادبیات فارسی که از ریشه دارترین علوم و پایه اصلی بسیاری از علوم انسانی است، برداریم. اما عدم استقبال دوستان عزیز باعث شد به معنای واقعی به حاشیه روی کار نو در ادبیات را درک کرده و مصداق بارز "یک دست صدا ندارد" را درک کنیم.

این مهم به اضافه کُندی پیشرفت علمی، که نه تنها در این روزگار نیز میتواند به خودی خود حرفهای اساسی در جامعه داشته باشد، بلکه در پیوند با علوم دیگری چون روان شناسی، فلسفه، الهیات، علوم سیاسی، تعلیم و تربیت، تاریخ، جامعه شناسی، مدیریت، اقتصاد و... نیز دنیایی بی انتها را فراروی ما میگشاید، ما را بر آن داشت تا به فکر ایجاد فضایی برای تبادل نظر علمی جدی بیفتیم.

قرارمان این است که به در حاشیه رفته ترین مباحث ادبیات فارسی بپردازیم و همگی به یکدیگر جهت رشد و تعالی علمی کمک نماییم.

امید است با عنایت دوستان و استادان گرامی بتوانیم استوارانه در راهی که به سوی رشد علمی گشوده ایم، پیش رویم و یکدیگر را از دیدگاههای سازنده خویش بهره مند نماییم.

*دوستانی و سروران و عالمانی که چه در فضای مجازی و چه به صورت مطالعاتی مایل به همکاری هستند، در بخش نظرات  مربوط به مطالب، تماس با من و شیوه هایی از قبیل ارسال ایمیل به: f.davari.d@gmail.com اطلاع دهند. پیشاپیش تشکر از همکاریتون

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۷