زبان و ادبیات فارسی دیدگاه ها و رویکردها

علمی، ادبی، انتقادی
زبان و ادبیات فارسی دیدگاه ها و رویکردها

جایی برای آشنایی با مباحث علمی ادبیات فارسی و طرح دغدغه ها و دیدگاه های اصلاحی در این زمینه، برای تمامی اهل علم و اندیشه
به تمامی دوستانی که برای مطالعه، همکاری و راهنمایی می آیند، درود می فرستیم

پیوندهای روزانه

۶ مطلب با موضوع «زبان و ادبیات فارسی :: معاصر» ثبت شده است

۱۳
خرداد ۹۴
     نقد شود:

و اینک ابرها آن­قدر سنگین نشسته­ اند که یادشان رفته، برای سبک شدن باید بگریند. ابرهای دلنازک، با نگاهشان همه را می­زدند. گویا بغض­های فروخورده­ شان خفه­ شان کرده بود. دریغ از بارش قطره­ ای مهربانی. بارشی که انتهایش خورشید است.

ابرها! دیگر با ما مهربان نیستید؟ آهای آسمانی­های زمینی، شما را می­گویم: دردتان را می­فهمم! آنقدر منتظر آمدن رحمت الهی ماندید و انقدر در فراقش گریستید که دیگر اشکی ندارید. باریدن شما اما امید وصل یار را دارد یاری که قلم در وصفش توان راه رفتن بر صفحه کاغذ را ندارد.

ابرها! پیام ما را به بهانه دلتنگیهایمان برسانید و بگویید:

جمعه هایمان، دیگر قرار ندارند. دلشان میخواهد جمعه ظهور شوند بارانی بارانی. شاعران هر چه میگردند، برای وصف دلتنگیشان واژه ای نو نمی­یابند. به مولایمان بگویید: مردم شهر انتظار بهار آمدنش را میکشند و از زمسستان طولانی و خشکی که سراسر بوی هجران دارد، خسته اند. ابرها! به منجیمان بگویید: تنهاییم؛ میان غوغای دیوهای اهریمنی، بیا و یاریمان کن.

ببارید ابرها، حتی برای یک لحظه، التماستان می­کنم...

گاهی هوای آینه پر زنـگ می ­شود    وقتی­که پای خندة گل لنگ می­ شود
این عید را بهانة صحبت نمـــوده­ ام    روزم بدون یـــار چه بی­ رنگ می­ شود
   ماندم چگونه داد غزل پا به کوی دل    بی­نام دوست شعر و غزل سنگ می­ شود
بی­ تاب چشــم­ های پر از مهــربانیت    بی­ تو مدام بین خودم جنگ می­ شود
 حـال زمان بدون نگاه تو خـوب نیست    روی بــهار سرد و پر آزنگ می ­شود
   دیگر به ­جز صدای غمت هیچ نشنوم    این سر بدون شوق غزل منگ می­ شود
باید دوبـاره عهــد ببندم برای صبح     تنهـا دلم برای شما تنگ می ­شــود
اللهم عجل لولیک الفرج

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۴
۰۷
خرداد ۹۴
به نام خداوند نان آفرین 
و دندان و نان توأمان آفرین

خداوند اقشار شاسّی بلند!
و بیچاره‌ها را ژیان آفرین

از این خاک سهمی به ما داده است
خداوند آبونمان آفرین

خداوند لبخند و شوخی و طنز
خداوند شیرین بیان آفرین

نوابخش موسیقی سنّتی
سراج، افتخاری، بنان آفرین

حسین علیزاده و ذوالفنون
و کامبیز روشن روان آفرین

و خواننده‌ی آن‌ور آب را
به اصرار نسل جوان آفرین

برای بز و گوسفندان، شبان
برای شتر، ساربان آفرین

برای بشر، سازمان ملل
رییسی چو کوفی عنان آفرین

خداوند ژول ورن، کافکا، چخوف
فهمیه رحیمی... رمان آفرین!

نبوده بغیر از نویسنده‌ها
برای کسی داستان آفرین

و شاعر هم البته شاعر شده
به لطف خدای دخان آفرین

نه! البته سعدی نبود اهل دود
لذا با چه شد بوستان آفرین؟!

خداوند همسر دِهِ مهربان
برای سمن، ارغوان، آفرین

چرا کاکتوسش رسیده به من
خداوند سرو چمان آفرین؟

چه زخمی از این بدتر آیا بُوَد
که زخمت زند پانسمان آفرین؟

فلان طرح ناقص شده افتتاح
به نام خدای روبان آفرین

خدایی که در سایه‌اش می‌شوند
همه دین‌فروشان دکان آفرین

علی رغم تحریم‌های شدید  
خدا می‌شود راندمان آفرین

سر کوچه‌ای گوجه‌ها را گران
سر کوچه‌ای رایگان آفرین

و تحت فشار تورّم مرا
بسی قابل زایمان آفرین

برای سفرهای استانیِ 
فلان شخص هم ارمغان آفرین

برای مدیران این مملکت
مدیریتی بی‌کران آفرین

و عمری زیاد و دراز و طویل
بلاانقضا، جاوادن آفرین

::

چه سرویس‌ها شد در این زندگی
دهانم! خدای دهان آفرین

اگر زهر شرط است ما خورده‌ایم
به جان تو ای استکان آفرین

ولی باز با این تفاسیر شکر...
تشکّر خداوند جان آفرین

هزار آفرین! صد هزار آفرین!
همین‌طور، هی همچنان آفرین!

{رضا احسان‌پور}

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۳
۰۴
خرداد ۹۴

چکیده:

گفتن یا نگفتن داستان، باعث تفاوت بین متن روایی و غیر روایی می شود. در هر متن روایی علاوه بر یک راوی، دست کم یک «روایت شنو» نیز وجود دارد. «سطح روایی»، «میزان مشارکت» و «درجۀ ادراک پذیری» راوی، مهم ترین عواملی هستند که ویژگی های روایت شنو را تعیین می کنند. در این پژوهش علاوه بر معرفی نشانه های مستقیم و غیر مستقیم وجود «روایت شنو»، به تبیین دو گونه «روایت شنو» درون متنی و برون متنی می پردازیم. چگونگی تمایز متن روایی و غیر روایی، چگونگی نمود نشانه های مستقیم و غیر مستقیم مبنی بر وجود روایت شنو در داستان و منظور از روایت شنو درون متنی و برون متنی در یک متن، پرسش های اساسی این پژوهش به شمار می روند. در این پژوهش، به روش توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، نشانه های مستقیم و غیر مستقیم وجود «روایت شنو» در داستان را معرفی می کنیم و به تبیین تمایز های روایت شنو درون متنی و برون متنی در داستان و متون روایی می پردازیم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که روایت شنو درون متنی همان مخاطب تخیّلی و روایت شنو برون متنی، خوانندۀ ملموس است.

کلمه های کلیدی: روایت. روایت شنو ، متن روایی، رابطۀ علّی و معلولی،برون متن، درون متن

 20140723102514-9471-137.pdf (نوع: PDF  حجم: 366KB)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۵
۰۵
فروردين ۹۴


پرونده:علامت سوال.jpg

سلام وقتی میخواستیم برای بلاگ قالب انتخاب کنیم؛ چند قالب کهن هم وجود داشت. یک لحظه فکرمان مشغول شد: "لابد وبلاگی برای زبان و ادبیات فارسی باید قالبی کهن داشته باشد!" بعد تصمیم این شد که از دوستان بپرسیم: رشته زبان و ادبیات فارسی را چگونه باید دید؟؟ علمی که به گذشته تعلق بیشتری دارد و امروزه تحت الشعاع علوم جدید و اکثراً وارداتی، حرف نوی جز تحلیل و شرح آثار پیشینیان ندارد یا نباید به آن نگاهی همچون یک اثر عصر باستان داشت؟ شاید هم قضیه نسبی است؟ فضای فعلی به ما چه می گوید؟ چرا اینگونه است؟ چگونه باید باشد؟ باید چه کرد؟ نظر شما چیست؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۳۱
۰۵
فروردين ۹۴

متأسفانه از زمینه های مورد غفلت قرار گرفته شده توسط جامعه ادبی دانشگاهی ادبیات معاصر است و شیوه پرداخت آن:

دانشجویان درس ادبیات معاصر با چه کسانی معاصرند؟

در دانشگاههای ما درس ادبیات معاصر فارسی یک دورۀ 150 ساله را به بحث می‌گذارد که به بلندای تاریخ کشورهای استرالیا و کاناداست. ادبیات معاصر (این دورۀ بلند تاریخی) یک سبک واحد نیست، مکتب یا نهضت نیست، دورۀ ادبی نیست، جریان واحد نیست، که بشود آن را با اصول و قواعد مشخص و  مبانی معین بررسی و تبیین و تحلیل کرد، بلکه بُرشی از تاریخ ادبی است که سرشار از تنوع و دگردیسی و تضاد و تعارض است.

در تمام این سالها دورۀ معاصر به معنی آغاز تجدد (مدرن در برابر سنت) تا کنون در نظر بوده است. البته «اکنون» آن از 50 سال پیش تا «همین اکنون» ادامه داشته و خواهد داشت. درس ادبیات معاصر و منابع آن در قالب «تاریخ ادبیات بعد از مشروطه» تنظیم و ارائه شده است. با گذشت زمان و دگرگونیهای بنیادین در شکل و محتوای زندگی امروزی به نظر می‌رسد که دیگر نسلهای امروزی (متولدان دهۀ شصت و هفتاد شمسی) که این روزها دانشجویان دانشگاهند با عصر تجدد هم‌عصر نیستند و مسائل آن روزگار شباهت چندانی با شکل زندگی کنونی آنها ندارد. از این رو برای این دو نسل صفتِ «معاصر» در عنوان درس «ادبیات معاصر» سبب ابهامهای نظری و روش‌شناختی شده است. از جمله :

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۰۷
۰۴
فروردين ۹۴

به نام خداوند جان آفرین      حکیم سخن در زبان آفرین

سلام ضمن آرزوی عنایت حضرت حق:

پیش از این، با طراحی وبلاگ "دانشجویان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان" بر آن شدیم تا با مطرح کردن مباحث علمی و چالشهای رشته زبان و ادبیات فارسی که چندی است همزمان با ظهور علوم دیگر که اساس بین رشته ای دارند، توسط خود اهالی این علم به حاشیه برده شده و راه پیشرفت و نوآوری در آن بسته انگاشته شده است، قدمی در راه تعالی ادبیات فارسی که از ریشه دارترین علوم و پایه اصلی بسیاری از علوم انسانی است، برداریم. اما عدم استقبال دوستان عزیز باعث شد به معنای واقعی به حاشیه روی کار نو در ادبیات را درک کرده و مصداق بارز "یک دست صدا ندارد" را درک کنیم.

این مهم به اضافه کُندی پیشرفت علمی، که نه تنها در این روزگار نیز میتواند به خودی خود حرفهای اساسی در جامعه داشته باشد، بلکه در پیوند با علوم دیگری چون روان شناسی، فلسفه، الهیات، علوم سیاسی، تعلیم و تربیت، تاریخ، جامعه شناسی، مدیریت، اقتصاد و... نیز دنیایی بی انتها را فراروی ما میگشاید، ما را بر آن داشت تا به فکر ایجاد فضایی برای تبادل نظر علمی جدی بیفتیم.

قرارمان این است که به در حاشیه رفته ترین مباحث ادبیات فارسی بپردازیم و همگی به یکدیگر جهت رشد و تعالی علمی کمک نماییم.

امید است با عنایت دوستان و استادان گرامی بتوانیم استوارانه در راهی که به سوی رشد علمی گشوده ایم، پیش رویم و یکدیگر را از دیدگاههای سازنده خویش بهره مند نماییم.

*دوستانی و سروران و عالمانی که چه در فضای مجازی و چه به صورت مطالعاتی مایل به همکاری هستند، در بخش نظرات  مربوط به مطالب، تماس با من و شیوه هایی از قبیل ارسال ایمیل به: f.davari.d@gmail.com اطلاع دهند. پیشاپیش تشکر از همکاریتون

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۷