زبان و ادبیات فارسی دیدگاه ها و رویکردها

علمی، ادبی، انتقادی
زبان و ادبیات فارسی دیدگاه ها و رویکردها

جایی برای آشنایی با مباحث علمی ادبیات فارسی و طرح دغدغه ها و دیدگاه های اصلاحی در این زمینه، برای تمامی اهل علم و اندیشه
به تمامی دوستانی که برای مطالعه، همکاری و راهنمایی می آیند، درود می فرستیم

پیوندهای روزانه

۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۰
خرداد ۹۴
شفیعیون سعید*
چکیده: 

نقیضه یکی از خرده گونه های ادبی است که به نفی و یا تمسخر گونه اصلی خود می پردازد. نقیضه بنا به اعتبار و اهمیت گونه اصلی اش و نیز ساختار و ماهیت خود، می تواند به طور مستقل مورد توجه قرار گیرد. از آنجا که در ادبیات معنا از ارکان اصلی است و هم در حوزه زبان و هم در حوزه های عاطفه و خیال نقش محوری دارد، در آثار ادبی بسیار مورد توجه است. به این سبب یکی از مهم ترین نقیضه ها در این حوزه شکل گرفته است که در ادبیات فارسی به آن «تزریق» می گویند. یکی از اهداف مهم نقیضه، سرگرمی و خنداندن مخاطب است و تزریق چنین هدفی را به خوبی تامین می کند. مشابه این نقیضه را در ادبیات غرب نیز با اندک تفاوتی با عنوان nonsense verse داریم که نگارنده سعی در تطبیق وجوه اصلی این دو با یکدیگر دارد.

 
کلید واژه: گونه ادبی، نقیضه، تزریق، شعر بی معنا، ادبیات فارسی و انگلیسی، چاراندرچار،
فایل مقاله

تشکر از دوست خوب و عزیزم خانم افتخار دانشجوی دکترای ادبیات عرفانی که این مقاله رو بهم معرفی کردند.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۰
۱۵
خرداد ۹۴

زندگی در صدف خویش گهر ساختن است

در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است

عشق ازین گنبد در بسته برون تاختن است

شیشهٔ ماه ز طاق فلک انداختن است

 دوستان  عزیز، دوره  ریاست  مدیرگروه   ما، آقای  دکتر  آقاحسینی  به  پایان   رسید. با  تشکر   فراوان  از  ایشان  و   زحماتی  که  در  این  چند  سال  برای  اعتلای  فعالیت های   گروه  کشیدند، انتخاب  آقای  دکتر  محمدی  فشارکی   را  به  این  سمت ، صمیمانه  تبریک  می گوییم   و  برای  ایشان  نیز،  آرزوی  موفقیت  و  سربلندی  روز افزون  داریم.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۸
۱۳
خرداد ۹۴

چکیده: بر پایی جشنها و عیدها نشان پویایی وشادابی یک جامعه است. به گفته محققان، در ایران پیش از اسلام جشنهای فراوانی برگزار می شده است که تعداد آن را تا بیست و چهار جشن ذکر کرده اند(صفا،بی تا:120). پس از ورود اسلام به ایران نیز عیدهای اسلامی به جشنهای ایرانی افزوده شده و با آداب و شکوه خاصی بر پا می شده است. در کتابهای تاریخی اطلاعات چندانی دراین باره نیامده است و تنها در آثاری چون تاریخ بیهقی می توان مطالب سودمندی یافت، اما در شعر فارسی از این آیینها و جشنها اطلاعات نسبتاَ فراوانی می توان به دست آورد و به چگونگی بر پایی آیین جشن وسرور در دربارها و میان مردم پی برد. اگرچه بیشتر این شعرها در ستایش حکمرانان وبزرگان دربارهاست،اما از لا به لای آن می توان نکات سودمندی یافت که بررسی و تحلیل آن، ما را از چگونگی بر پایی وعوامل مؤثر در جشنها آگاه می کند و با روحیات و شادمانی و سرور مردم آشنا می سازد و رازماندگاری یا ناپایداری آن را می نمایاند. از بازتاب این جشنها و عیدها درشعر فارسی می توان با اندیشه حاکمان درباری و روحیه مردم هم عصر آن آشنا شد و به اهمیت و ارزش آنها پی برد.

کلمه های کلیدی : • مهرگان جشن نوروزسدهعید فطر قربان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۲
۱۳
خرداد ۹۴
     نقد شود:

و اینک ابرها آن­قدر سنگین نشسته­ اند که یادشان رفته، برای سبک شدن باید بگریند. ابرهای دلنازک، با نگاهشان همه را می­زدند. گویا بغض­های فروخورده­ شان خفه­ شان کرده بود. دریغ از بارش قطره­ ای مهربانی. بارشی که انتهایش خورشید است.

ابرها! دیگر با ما مهربان نیستید؟ آهای آسمانی­های زمینی، شما را می­گویم: دردتان را می­فهمم! آنقدر منتظر آمدن رحمت الهی ماندید و انقدر در فراقش گریستید که دیگر اشکی ندارید. باریدن شما اما امید وصل یار را دارد یاری که قلم در وصفش توان راه رفتن بر صفحه کاغذ را ندارد.

ابرها! پیام ما را به بهانه دلتنگیهایمان برسانید و بگویید:

جمعه هایمان، دیگر قرار ندارند. دلشان میخواهد جمعه ظهور شوند بارانی بارانی. شاعران هر چه میگردند، برای وصف دلتنگیشان واژه ای نو نمی­یابند. به مولایمان بگویید: مردم شهر انتظار بهار آمدنش را میکشند و از زمسستان طولانی و خشکی که سراسر بوی هجران دارد، خسته اند. ابرها! به منجیمان بگویید: تنهاییم؛ میان غوغای دیوهای اهریمنی، بیا و یاریمان کن.

ببارید ابرها، حتی برای یک لحظه، التماستان می­کنم...

گاهی هوای آینه پر زنـگ می ­شود    وقتی­که پای خندة گل لنگ می­ شود
این عید را بهانة صحبت نمـــوده­ ام    روزم بدون یـــار چه بی­ رنگ می­ شود
   ماندم چگونه داد غزل پا به کوی دل    بی­نام دوست شعر و غزل سنگ می­ شود
بی­ تاب چشــم­ های پر از مهــربانیت    بی­ تو مدام بین خودم جنگ می­ شود
 حـال زمان بدون نگاه تو خـوب نیست    روی بــهار سرد و پر آزنگ می ­شود
   دیگر به ­جز صدای غمت هیچ نشنوم    این سر بدون شوق غزل منگ می­ شود
باید دوبـاره عهــد ببندم برای صبح     تنهـا دلم برای شما تنگ می ­شــود
اللهم عجل لولیک الفرج

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۴
۰۷
خرداد ۹۴
به نام خداوند نان آفرین 
و دندان و نان توأمان آفرین

خداوند اقشار شاسّی بلند!
و بیچاره‌ها را ژیان آفرین

از این خاک سهمی به ما داده است
خداوند آبونمان آفرین

خداوند لبخند و شوخی و طنز
خداوند شیرین بیان آفرین

نوابخش موسیقی سنّتی
سراج، افتخاری، بنان آفرین

حسین علیزاده و ذوالفنون
و کامبیز روشن روان آفرین

و خواننده‌ی آن‌ور آب را
به اصرار نسل جوان آفرین

برای بز و گوسفندان، شبان
برای شتر، ساربان آفرین

برای بشر، سازمان ملل
رییسی چو کوفی عنان آفرین

خداوند ژول ورن، کافکا، چخوف
فهمیه رحیمی... رمان آفرین!

نبوده بغیر از نویسنده‌ها
برای کسی داستان آفرین

و شاعر هم البته شاعر شده
به لطف خدای دخان آفرین

نه! البته سعدی نبود اهل دود
لذا با چه شد بوستان آفرین؟!

خداوند همسر دِهِ مهربان
برای سمن، ارغوان، آفرین

چرا کاکتوسش رسیده به من
خداوند سرو چمان آفرین؟

چه زخمی از این بدتر آیا بُوَد
که زخمت زند پانسمان آفرین؟

فلان طرح ناقص شده افتتاح
به نام خدای روبان آفرین

خدایی که در سایه‌اش می‌شوند
همه دین‌فروشان دکان آفرین

علی رغم تحریم‌های شدید  
خدا می‌شود راندمان آفرین

سر کوچه‌ای گوجه‌ها را گران
سر کوچه‌ای رایگان آفرین

و تحت فشار تورّم مرا
بسی قابل زایمان آفرین

برای سفرهای استانیِ 
فلان شخص هم ارمغان آفرین

برای مدیران این مملکت
مدیریتی بی‌کران آفرین

و عمری زیاد و دراز و طویل
بلاانقضا، جاوادن آفرین

::

چه سرویس‌ها شد در این زندگی
دهانم! خدای دهان آفرین

اگر زهر شرط است ما خورده‌ایم
به جان تو ای استکان آفرین

ولی باز با این تفاسیر شکر...
تشکّر خداوند جان آفرین

هزار آفرین! صد هزار آفرین!
همین‌طور، هی همچنان آفرین!

{رضا احسان‌پور}

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۳
۰۴
خرداد ۹۴

چکیده:

گفتن یا نگفتن داستان، باعث تفاوت بین متن روایی و غیر روایی می شود. در هر متن روایی علاوه بر یک راوی، دست کم یک «روایت شنو» نیز وجود دارد. «سطح روایی»، «میزان مشارکت» و «درجۀ ادراک پذیری» راوی، مهم ترین عواملی هستند که ویژگی های روایت شنو را تعیین می کنند. در این پژوهش علاوه بر معرفی نشانه های مستقیم و غیر مستقیم وجود «روایت شنو»، به تبیین دو گونه «روایت شنو» درون متنی و برون متنی می پردازیم. چگونگی تمایز متن روایی و غیر روایی، چگونگی نمود نشانه های مستقیم و غیر مستقیم مبنی بر وجود روایت شنو در داستان و منظور از روایت شنو درون متنی و برون متنی در یک متن، پرسش های اساسی این پژوهش به شمار می روند. در این پژوهش، به روش توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، نشانه های مستقیم و غیر مستقیم وجود «روایت شنو» در داستان را معرفی می کنیم و به تبیین تمایز های روایت شنو درون متنی و برون متنی در داستان و متون روایی می پردازیم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که روایت شنو درون متنی همان مخاطب تخیّلی و روایت شنو برون متنی، خوانندۀ ملموس است.

کلمه های کلیدی: روایت. روایت شنو ، متن روایی، رابطۀ علّی و معلولی،برون متن، درون متن

 20140723102514-9471-137.pdf (نوع: PDF  حجم: 366KB)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۵
۰۳
خرداد ۹۴

زهرا نصر اصفهانی ، مائده شیری

روان‌درمانی، فرآیندی علمی و روشمند است که امروزه برای کمک به افرادی به کار گرفته‌ می‌شود که مشکلات روانی عملکرد زندگی آنان را مختل کرده‌ است. شیوه‌ها و روش‌های گوناگونی وجود دارد که با استفاده از آن می‌توان گنجایش روانی افراد را افزایش‌ داد تا بتوانند بر مشکلات روحی‌-‌ روانی خود فائق آیند و بیشتر از زندگی خویش لذت‌ ببرند. اندیشمندان حوزۀ روان‌شناسی در آثار خود، نظریه‌ها و روش‌های روان‌درمانی بسیاری را ارائه کرده‌اند؛ جالب اینجاست که بزرگ مردی چون مولوی نیز قرن‌ها پیش‌ و با روشی منحصر به فرد، بسیاری از شیوه‌ها و روش‌های روان‌درمانی مطرح و شناخته شدۀ امروزی را در مثنوی به کار برده است. آنچه مولوی را از دیگر روان درمانگران متمایز می‌سازد، انتخاب شیو‌ه‌ای هنرمندانه و نامحسوس در ارائه راهکارهای درمانی به مخاطب است. ابیات ارزشمند مثنوی علاوه بر محتوای عمیق معنوی و عرفانی و کارکردهای متعدد دیگر از دیدگاه روان‌درمانی نیز می‌تواند مورد توجه ویژه قرار گیرد و جایگزین مناسبی برای انواع روان‌درمانی‌ها باشد. کلّیت مثنوی به عنوان اثر منظوم ادبی در شعردرمانی و محتوای اشعار آن از زوایای مختلف می‌تواند بر مخاطب اثر بگذارد و او را در تنگناهای زندگی به سوی آرامش هدایت نماید. نگارندگان در این مقاله‌ ضمن بررسی هفت شیوۀ روان‌درمانی شناخته شده از جمله: شعردرمانی، روان‌درمانی‌ عارفانه (عشق درمانی)، تکنیک خواب ‌و ‌رؤیا، مذهب‌درمانی و روش‌های هفتگانۀ آن، واقعیت‌درمانی، طنزدرمانی و معنا‌درمانی در مثنوی، مصداق‌ها و نمونه‌های هر یک از این شیوه‌ها را در این اثر ارزشمند ارائه داده‌اند.

واژه‌های کلیدیمولوی، مثنوی، روان‌درمانی، شیوه‌ها، مصداق‌ها.،

متن کامل [PDF 398 kb]


پ ن: دوستان گرامی! لطفاً مطالب رو مطالعه کنید تا تخصصی بحث کنیم. فقط خواننده مطالب نباشید. بابا من امتحان کردم هر مقاله یک ربع هم وقت نمیگیره. خیلی از مطالب هم که کوتاهتره و کار یکی دو دقیقه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۸