اهل ملامت(ملامتیه) از اهالی خراسان و به خصوص نیشابور بودند. اندیشه ی ملامتی، شامل فتوت و ترک ریا و قبول ملامت، عکس العملی بود در برابر اهل رسم و ظاهر و نیمه های قرن سوم هجری مبلغان و مروجانی مانند حمدون قصار، ابوفحص حداد و ابوعثمان حیّری پیدا کرد.(اکبری، 1385: 95) طریقت ملامتیان ملامت بود، یعنی سرزنش خلق را بر خود می پذیرفتند و خوبی ها را آشکار نمی کردند.(سجادی، 1372: 240) در کشف المحجوب آمده است: «گروهی از مشایخ، طریق ملامت سپرده اند و مر ملامت را اندر خلوص محبت تأثیری عظیم است و مشربی تمام، و اهل حق مخصوصند به ملامت خلق از جمله عالم، خاصه بزرگان این امت-کثرهم الله- و رسول(ص) که مقتدا و امام اهل حقایق بود و پیشرو محبان تا برهان حق بر وی پیدا نیامده و وحی بدو نپیوسته، به نزدیک همه نیکنام بود و بزرگ و چون خلعت دوستی در سر وی افکندند،خلق زبان ملامت بدو دراز کردند، گروهی گفتند کاهن است و گروهی گفتند مجنون است و مانند این. خدای-عز و جل- صفت مؤمنان یاد کرد و گفت: ایشان از ملامت ملامت کنندگان نترسند. لقوله تعالی: ولایخافون لومة لائم ذلک فضل الله یوتیه من یشاء والله واسع علیم»(هجویری،1389، 85) ملامتیان جفا و جور و ملامت خلق را بر خود می پسندند و عبادت و طاعت و نیکی خود را اظهار نمی کنند تا مبادا در آن ریایی باشد. از ملامت و سرزنش خلق نمی ترسند و چون حافظ می گویند: