همایون جمشیدیان* | |
استادیار ادبیات فارسی دانشگاه گلستان | |
چکیده | |
هر
متنی با متون پیش از خود رابطه دارد و با آنها گفتگو میکند، و معنا در
بافتی بینامتنی با ارجاع از متنی به متن دیگر شکل میگیرد. غزلیات شمس که
حاصل مکاشفات و تجربههای معنوی مولوی است به شخصیتهای قرآنی نیز
میپردازد. مولوی ماجراهای پیامبران در قرآن را تنها رویدادی از آنِ گذشته
نمیداند و معتقد است آن وقایع در سطحی دیگر برای کسانی که تشبه به احوال
آنان دارند، روی میدهد. مولوی در غزلی که در این مقاله بررسی میشود،
وقایع پیش آمده بر حضرت آدم را به گونهای بیان میکند که میتوان آن را
زبان حال آدم دانست، یا گزارش تجربه راوی از آن ماجرا.
بر اساس نتایج این تحقیق، نسبت دو متن (قرآن و غزل مورد نظر) با یکدیگر نسبت میان مستعارله و مستعارمنه در استعاره فرض شده است، مستعارمنه یا بر مبنای اصطلاحات بینامتنی (زَبَرمتن)، متن غزل است و آیات قرآن با توجه به قراین، مستعارله یا بر مبنای اصطلاحات بینامتنی «زبر متن» در نظر گرفته شده است و آنگاه متن غزل با توجه به آیات، تفسیر و تحلیل شده است. از آنجا که زاویه دید این غزل اول شخص است راوی به احساسات و عواطف خود یا آدم نیز در شعر پرداخته است. سیر روایت این غزل بر مبنای محور عمودی با آیات مربوط به آدم در سوره بقره انطباق دارد، به گونهای که علاوه بر موضوع اصلی، موضوع فرعی آن دو نیز به هم شباهت دارد. | |
کلیدواژگان | |
بینامتنیت؛ قرآن؛ غزلیات شمس؛ مولوی فایل |