زبان و ادبیات فارسی دیدگاه ها و رویکردها

علمی، ادبی، انتقادی
زبان و ادبیات فارسی دیدگاه ها و رویکردها

جایی برای آشنایی با مباحث علمی ادبیات فارسی و طرح دغدغه ها و دیدگاه های اصلاحی در این زمینه، برای تمامی اهل علم و اندیشه
به تمامی دوستانی که برای مطالعه، همکاری و راهنمایی می آیند، درود می فرستیم

پیوندهای روزانه

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

۰۴
تیر ۹۴

احسان افشاری متولد سال 1365 / کارشناس زبان و ادبیات فارسی / مدرس موسیقی / اولین کتاب وی کتیبه های جیبی سال 90 انتشارات هنر رسانه اردیبهشت / دومین کتابش روزی که دختر کوبلن مرد بهمن 92 انتشارات نصیرا / سومین کتاب وی به نام بیگانه آذر 93 از اتشارات نیماژ منتشر شد

چه استراحت خوبی است در جوار خودم

خودم برای خودم با خودم کنار خودم

همین دقیقه که این شعر را تمام کنم

از این شلوغ ِ شما می روم به غار خودم

اگر مجال دهد روزگار می خواهم

دوباره حافظه باشد در انحصار خودم

به سمت هیچ تنم را اشاعه خواهم داد

به گوش او برسانید رهسپار ِ خودم

چه لذتی است در این صبح سرد پاییزی

کنار پنجره باشم در انتظار خودم

گلی نزد به سرم زندگی اجازه دهید

خودم گلی بگذارم سر مزار خودم

اگر برای تو سخت است نازنین بپذیر

دلم به کار تو باشد سرم بکار خودم

***
چقدر منطبقی با حروف امضایم
چقدر سمت تو مایل شدند پاهایم

چقدر هیچ کسی مثل چشمهای تو نیست
همان دو آبی منجر به خواب دریایم

تمام خاطره را در تو بازمی گردم
و می رسم به شبی پشت بادبانهایم

شبی که نیمه ی پنهان دستهای تو است
شبی که پاشنه اش می کشد به رویایم

بپاش روی لباسم بهارنارنجم
بریز روی کتابم غزلمُربایم

تو مغرضانه ترین شکل دوست داشتنی
که با وجود وجودت هنوز تنهایم
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۷
۰۱
تیر ۹۴

سلام اکثرتون که میاید اینجا منو میشناسید. نمیدونم کجا بی استعدادی نشون دادم یا بیخیال بودم نسبت به وظایفم. من و همرشته ای هام چرا با علاقه میایم رشته ای رو میخونیم که آخرش کارای مرتبط به رشته مون مثل ویراستاری، معلمی ادبیات و... رو میدن دست آدمایی که از رشته ما نیستند اما ما بیکار میگردیم؟؟ من دانشگاه اصفهان مدرک گرفتم میدونید کسی اونجا نمره الکی به کسی نمیده و بیچاره ات میکنن تا نمره بدند. فکر نمیکنم اندازه ادعاهام نباشم فکر نمیکنم اهل کار نباشم فکر نمیکنم خلاقیت نداشته باشم فکر نمیکنم همرشته ایامم بی استعداد باشند... چرا تو رشته ما با ارشد و دکتری هم نمیشه هیچ کاری بکنی و حتی یه لیوان آبم دستت نمیدن اما با یه لیسانس مشاوره پیامنور درجه 4 یا یه کاردانی حسابداری دانشگاه بی در و پیکر دولت آباد جای آدما همه جا هست؟؟ یکی به من بگه: 7 سال چرا حرف از علاقه و استعداد زدیم اما الان هیچی به هیچی؟ حتی مربی ادبیم میخوان بگیرن میگن نیازمونو از محله خودمون میگیریم با هر رشته ای که باشن و فقط دورت میزنن و ایده هات رو میگیرن؟! یکی بگه چرا حتی من با مدرک یه دانشگاه خوب با سوابق علمی و پژوهشی خوب هیچ کجا برا تدریس جام نیست اما با مدرک دانشگاه خوراسگان و... میرن هیأت علمی میشن اونم با ارشد؟؟ یکی بگه من الان نون و مقاله بخورم یا نون شعر یا نمره برگر؟؟؟ یکی بگه بند پ چیه که شامل عده معدودی میشه و بدون لیاقت بهشون کار میدن؟ یکی بگه من چرا حتی منشی مطب و... هم گیرم نمیاد؟ شماهایی که منو میشناسید بگید: روابط عمومیم ضعیفه؟ خلاقیت و ایده دهیم مشکل داره؟ بد اخلاقم؟ تنبلم و بخور و بخواب؟؟؟ به من بگید مشکلم چیه؟ به ما بگید ما ادبیاتیا با این همه خوندن و خوندن و خوندن قراره به کجا برسیم؟ چرا؟؟ من از بهمن تا حالا زیر بهمن موندم... لعنت به هر چی آدم حق خوره. شما اصحاب ادبیات بگید من نوعی چی کار کنم؟؟ چرا خیلی رشته ها استاداشون یه حرکتی میکنن براشون و کارآفرینی میکنن اما ما نه؟؟ نکنه مام باید آویزون اونا باشیم؟! این که در شأن آموزه های ادبی ما نیست! هست؟! لطفاً عامل بی انگیزگی بچه ها و عدم رشد علمی که شایسته ادبیاته رو تو همین عدم حمایتهای علمی و کاری مسؤولین ببینید...(گریه)(گریه)(گریه)...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۲۱:۳۸